« هارولد » ( لويد ) به دنبال تهديدهاى نامزدش ( ديويس ) رهسپار لس آنجلس مى شود تا پول پارو كند اما به جايى نمى رسد. تا اين كه دختر خود را به شهر مى رساند. و حالا « هارولد » كه بايد، واقعا، خودى نشان بدهد در قبال 1000 دلار حاضر به شركت در نمايشى تبليغاتى / قهرمانى مى شود: بالارفتن از ديوار ساختمان 12 طبقه ى فروشگاه، بدون هيچ گونه وسايل ايمنى...
اعضای خانواده کی-تایک که همگی بیکار هستند، علاقه زیادی به زندگی در پارک ها دارند اما هنگامی که درگیر یک حادثه غیر منتظره می شوند، همه چیز تغییر می کند…
مأمور امنيتي «هري تاسکر» (شوراتسنگر) که خانواده اش گمان مي کنند فروشنده ي کامپيوتر است با يک گروه تروريستي درگير مي شود و نقشه ي آنان را براي نابود کردن شهرهاي امريکا عقيم مي گذارد.
نابرابری، بی عدالتی و درخواستهای دنیا ما برای خیلیها استرس و افسردگی به همراه دارد. در این میان برخی از آنها دست به کارهای عجیبی می زنند. فیلم داستان این انسانهاست. انسانهایی که در برابر رویایی با حقیقت آسیب پذیر بوده و ناگهان دست به کارهایی غیر قابل پیشبینی می زنند...
مارگو و تایلر، یک زوج جوان به جزیرهای دورافتاده سفر میکنند تا در یک رستوران منحصر به فرد غذا بخورند، جایی که سرآشپز اسلوویک یک منوی مجلل را با شگفتیهای تکاندهنده آماده کردهاست...
یک جنگجو که از شهر به بیرون رانده شده بود بعد از چندین سال بازمیگرد و میبیند که شهر توسط دو گروه اوباش اشغال شده است. حال او تصمیم میگیرد این دو گروه را بر علیه هم بشوراند تا شهر را دوباره آزاد کند…
«گری بویل» نگهبانی ساده در شهری کوچک است. او کد های شخصیتی خاص خودش را دارد و آدم شوخ طبعی ست. انسان تک رویی می باشد و آنقدر که باید از زندگی تجربه آموخته است و می خواهد زندگی اش را در آرامش سر کند. اما در همین حین پلیسی کشته می شود و برای بررسی پرونده ی قاچاق ، پای ماموران اف بی آی به شهر باز می شود. او ابتدا خودش را بی تفاوت نشان می دهد ، اما بعد از مدتی با یک مامور اف بی ای برای تحقیق بر روی پرونده همکاری می کند و …
داستان فیلم درباره ی پسر و دختری میباشد که پسر چیزهایی را میبیند که نباید ببیند و دختر چیزهایی را میبیند که پسر نباید ببیند، حالا سوال اینجاست که ایا این دو واقعا چیزی را میبینند یا نه؟